رمان

فرورفتگی

فرورفتگی

دوست داشتم خیلی زودتر شروع می‌کردم به نوشتن این اتفاقات. مثلا شش ماه پیش. وقتی برای اولین بار کامران و زنش را دیدیم. شاید اگر از آن موقع شروع می‌کردم به نوشتن شما بیشتر می‌فهمیدید چه سلسله اتفاق‌هایی باعث شده که من الان در حال انجام این کار باشم. رمان فرورفتگی در...

اندوه شعف‌ناک هستی

اندوه شعف‌ناک هستی

رمان اندوه شعف‌ناک هستی در ایران قابل انتشار نیست. نویسنده‌ی رمان برای امنیت و حفاظت خود از حروف مخفف برای معرفی‌اش استفاده می‌کند.

راهنمای عملی تولید دین

راهنمای عملی تولید دین

امروز دوستم تعریف کرد که می‌خواهد دین جدیدی پایه‌ریزی کند. گفت فکر می‌کند شاید من از اولین کسانی باشم که به او ایمان می‌آورم. با اینکه می‌داند چند سال بعد به بزرگترین انکارکننده‌اش تبدیل خواهم شد. رمان راهنمای عملی تولید دین در ایران قابل چاپ نمی‌باشد. نویسنده اثر...

چشم‌های سوخته در باد

چشم‌های سوخته در باد

وقتی نگاه می‌کنم فقط خاک می‌بینم. خاک و خاک، به رنگ خاک. همه جا پوشیده از خاک است. زمین و آسمان، کوچه و خیابان. سنگفرش پیاده‌رو. درها . دیوارها. راهروها و اتاق ها. سالن ها و دستشویی ها. میزها و صندلی ها و تخت ها. حتی فرش های زیر پا. درختان خشکیده. خورشید پنهان پشت...